اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین
اوکراین برای اروپایی ها، مهم ترین کشور اروپای شرقی هم در ابعاد جغرافیای سیاسی و هم در ابعاد اقتصادی است. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین، به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی، تا بدان جاست که برژینسکی از آن کشور به عنوان( ترن سیاست منطقه ای پس از گسترش اتحادیه اروپا ) یاد کرده است.جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز اوکراین در اروپای شرقی؛ تا آنجا است که بدون نفوذ اتحادیه اروپا اوکراین می تواند تبدیل به سدی بزرگ در برابر برنامه های دراز مدت اتحادیه اروپا در زمینه گسترش به سمت شرق شود.همین ویژگی هاست که اوکراین را به کشوری مهم تبدیل کرده است.از همین رو اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای مثل روسیه ، اتحادیه اروپا و آمریکا نامید. در حقیقت، همان گونه که از میان رفتن نفوذ روسیه در این کشور موجب کم رنگ شدن هویت اروپایی روسیه می شود، نرفتن کی یف به سمت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی غربی نیز سبب مسدود شدن نفوذ آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه اروپایی شرقی می شود.
بحران از زمان روی کار آمدن بایدن به یک بحران شعلهور و زنده تبدیل شد در حالی که در دوره ترامپ تقریباً یک بحران فریز شده بود و در همان شرایطی که پس از ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ پدید آمد بحران در دوره ریاست جمهوری ترامپ باقی مانده بود و تغییر و تحول جدی در آن انجام نشده بود اما با روی کار آمدن بایدن هم به دلیل گرایش ضد روسی بایدن، و خانواده اش که از قبل ارتباطات اقتصادی گسترده ای با اوکراین داشتند و دائما هم ترامپ در مبارزات انتخاباتی فرزند بایدن را محکوم به ارتباطات اقتصادی با اوکراین ها میکرد نکات تاثیرگذاری بودند.
علاوه بر این آمریکا یک هدف مهم دیگری را نیز دنبال میکند که شاید خیلی به آن توجه نشده و آن هم مباحث مرتبط با انرژی است آمریکایی ها از زمانی که استراتژی صادرات انرژی را تغییر دادند و دولت این کشور در دوره ترامپ اجازه داد تا به صادرات انرژی دست بزنند اروپا را به عنوان یکی از اهداف مهم خود برگزیده و تلاش بسیار زیادی نیز کرده که بتواند رقبای خود و صادرکنندگان سنتی انرژی به اروپا را از میدان خارج کند. در وهله اول تلاش کرد خط لوله نورد استریم را مورد تحریم قرار دهد و وقتی که آلمانی ها و سایر کشور های اروپایی این تحریم ها را نپذیرفتند و در برابر آن قرار گرفتند، اکنون با ایجاد بحران اوکراین عملا شرایطی را ایجاد میکند که اروپایی ها واردات انرژی از روسیه را کاهش دهند یا حتی خود نیز به تحریم خط لوله نورد استریم به پیوندند و با ایجاد خلا در بازار انرژی اروپا بتواند شخصا آنرا پر کنند و از حیث انرژی و اقتصادی بیش از گذشته اروپا را به خود وابسته کنند.
در تغییر رویکرد آمریکا به اوکراین آمریکا چند منفعت آشکار و واضح از شعله ور شدن بحران اوکراین وجود دارد، در وهله اول آمریکایی ها از طریق این بحران میتواند کشورهای اروپایی را از حیث امنیتی و نظامی بیش از گذشته به خود وابسته کنند چرا که کشور های اروپایی به خوبی میدانند در برابر قدرت نظامی روسیه توان مقابله ندارند بنابراین اگر احتمالا روزی جنگ بین روسیه و کشورهای اروپایی اتفاق بیفتد این کشورهای اروپایی هستند که بازنده خواهند بود و بنابراین آمریکایی ها تلاش داشتند از طریق شعله ور سازی این بحران به نوعی بحث هایی مثل شکل گیری ارتش مستقل اروپایی را که پیشتر توسط رهبران آلمان و فرانسه مطرح شده بود را زیر سوال ببرد و با تردید مواجه کنند و اروپایی ها را بیش از گذشته از حیث امنیتی به خود وابسته کنند،
میتوان گفت آمریکایی ها راهبردهای کلانی دارند و اگر سیاست های آمریکا نبود امروز بحران اوکراین در این نقطه حاد جنگی قرار نمیگرفت
- سرعت بخشیدن به اقدامات آمریکا در توسعه ناتو به شرق و ورود به محیط امنیتی روسیه.
- افزایش فروش سلاح برای جبران کسری بودجه در آمریکا. بالاترین میزان تورم در ایالاتمتحده از چهل سال پیش تا به امروز، رسماً اعلام شد.
- القاء این موضوع که روسیه توان حل منطقی موضوعات منطقهای خود را ندارد و درنتیجه به بلوغ سیاسی لازم برای ورود وحلوفصل مسائل بینالمللی نرسیده.
- ایجاد وحشت در بخشهایی از اروپا بهمنظور نزدیکتر شدن به آمریکا و به حاشیه بردن ناتو.
- ایجاد تردید در کشورهایی که در سالهای اخیر به دنبال کمرنگ کردن نقش آمریکا بودهاند و بهسوی روسیه گرایش پیداکردهاند (با هدف زیر سؤال رفتن پیمانهایی که روسیه در آنها محوریت دارد).
بهانه ای برای جنگ
مسئله اصلی در اینجا این است که نگاهی به گفتههای سیاستمداران آمریکایی نشان میدهد آنها از مدتها پیش به دنبال بهانهای جهت تحریم روسیه و بهخصوص تحریم انتقال گاز این کشور به اروپا بودهاند. علت همراهی نکردن آلمان با این مسائل نیز این است که اروپاییها و بهخصوص آلمان امنیت انرژی خود را با این تحرکات از دست میدهند و آمریکا هنوز نتوانسته جایگزین خوبی برای نفت و گاز روسیه به اروپایئان پیشنهاد کند.
نتیجه جنگ میان مسکو و کی یف
در مورد نتیجه این جنگ می توان گفت که روسیه جنگ نرم یعنی نبرد اخلاقی جنگ با اوکراین را باخت. به هرحال افکار عمومی جهان به خاطر تجاوز به یک کشور مستقل لکه دار شده و مدافع اوکراین هستند. اما نتیجه سیاسی-نظامی-امنیتی این بحران، تاثیر تعیین کننده در آینده معادلات جهانی قدرت خواهد داشت.در وهله اول، روسیه دنبال اشغال کامل یا ضمیمه کردن اوکراین به خاک خود نیست بلکه اولویت وی ساقط کردن زلنسکی رئیس جمهور غربگرا و تجزیه اوکراین است. در مرحله دوم، ممکن است کرملین بخواهد که اوکراین به دو بخش غربی و شرقی تقسیم و در بخش غربی به مرکزیت کی یف دولتی متحد مسکو روی کار بیاید. درگام سوم، مدل کریمه درمورد جمهوری های خودخوانده دونتسک و لوهانسک تکرار شود. روسیه وارد جنگی فرسایشی شده که نتیجه آن کاهش کنشگری در بازار انرژ ی، تحریم اقتصادی و کاهش قدرت ملی مسکو است، دنیای غرب علیه پوتین و روسیه در ماجرای اوکراین، تحریم های کمر شکنی رااعلام کرده، که با اجرای این تحریم ها، زندگی طیف وسیعی در روسیه را تحت تاثیر قرار خواهد داد، بنظر می آید که این تحریم های کمر شکن شرایطی را پیش خواهند آورد که خود پوتین سعی کند به جنگ خاتمه دهد، یا اینکه ممکن است نیروهای داخلی رژیم روسیه در خود کرملین بلند شوند و پوتین را کنار بزنند.
و اما تاثیر حمله روسیه به اوکراین بر ایران
حمله روسیه به اوکراین فرصت ژئوپلیتکی بی نظیری برای کنشگری سیاسی و ارتقای قدرت ملی، و همچنین ورود به بازارهای جهانی متاثر از جنگ غرب و روسیه برای ایران پیش آمده است، که نیازمند درایت و عقلانیت سیاسی است. وقوع جنگ در شرق اروپا توجه جامعه بین المللی به پرونده هستهای ایران و مذاکرات وین را کاهش خواهد داد، (البته اگر روسیه در خصوص توافق برجام کارشکنی نکند)ایران نیز میتواند با رهایی از تحریمهای آمریکا در سمت مخالف روسیه قرار گیرد و با کمک قطر و از طریق ترکیه؛ بهعنوان ارزانترین راه انتقال گاز به اروپا چالشی بزرگ برای روسیه باشند و آمادگی جهان را برای مقابله با روسها افزایش دهد.
تنها کشوری که میتواند وضعیت نفت در جهان را در کوتاهمدت کنترل کند، ایران است. عرضه چند ده میلیون بشکه نفت موجود در کشتیهای ایرانی در بازار جهانی نفت میتواند کمی التهابات را کاهش دهد. اکنون بهترین زمان برای امتیازگیری ایران از غرب است. در واقع غرب میتواند با احیای برجام ، نفت بیشتری در بازار عرضه کند و اهرم قدرت روسیه را لرزان کند.
ایران و قطر، در مجموع مالک ۵۶ درصد ذخایر گازی جهان هستند، که حدود ۱۰ درصد گاز جهان توسط این دو تامین میشود و حمله روسیه به اوکراین برای جهان میتواند فرصتی بزرگ پیش روی تهران و دوحه قرار دهد. افزایش سواپ گازی بین قطر و ایران و انتقال گاز این کشور از طریق ترکیه به اروپا باعث میشود روسیه برای اولین بار در چند دهه اخیر رقیب جدی در حوزه تامین انرژی این قاره برای خود ببیند. در واقع، ایران و قطر میتوانند از طریق ترکیه چالشی بزرگ برای روسیه باشند و البته به درآمد سرشار دلاری نیز دست یابند. علاوه براین، اگر ایالات متحده آمریکا به توافق برجام بازگردد، زمینه گسترش و توسعه میادین گازی ایران ایجاد میشود و میتواند به این کشور فرصت دهد که میزان تولید گاز خود را به سطح بالایی برساند. تهران میتواند این بار از کارت مسکو در مقابل غرب بازی کند و ترکیه نیز با استفاده از این فرصت و بهرهگیری از روابط خوب خود با ایران و قطر علاوه بر کسب درآمد مناسب از محل انتقال انرژی، خود را به پل انرژی اروپا تبدیل کند. روسیه تلاش میکند از قرارداد انرژی هستهای ایران به عنوان گروگانی برای مقابله خود با غرب در حل بحران اوکراین استفاده کند. تمرکز سیاست خارجی آمریکا بر بحران اوکراین و روسیه خواهد بود و در آینده بر چین؛ به نظر می آید ایران از تمرکز سیاست خارجی آمریکا خارج خواهد شد،خارج شدن ایران از تمرکز سیاست خارجی آمریکا به معنای کاهش ریسک های ژئوپلیتیکی برای ایران است.
انتهای پیام/
فرزاد یزدان پناه
تاریخ : ۱۹ - اسفند - ۱۴۰۰سلام ودرود بر لایقمند عزیز . احسنت براین قلم. اوکی